سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کمترین حقى که از خداى سبحان بر گردن شماست این که از نعمتهاى او در راه نافرمانى‏اش یارى نباید خواست . [نهج البلاغه]
دفاع بلاگ
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» یاد خداوند

یاد خداوند
همان طور که بزرگسالان باید همیشه به یاد خدا باشند، این مطلب را باید به کودکان نیز منتقل کرد؛
یعنی کودکان نیز باید بدانند که مواظف هستند همیشه به یاد خدا باشند، و این مهم در بالندگی و سازندگی آنان تأثیر مستقیم و عمیقی دارد.
ممکن است سووال کنید کودکان به چه وسیله باید به یاد خدا باشند؟ 
پاسخش آسان است. برای این که خردسالان نیز به سهم خود دارای فهم و شعور هستند.
و لذا باید به آنان تفهیم کرد که آنچه می خورند و هر آنچه می بینند و به آنچه گوش می دهند و ... همه و همه از آثار مخلوقات خداوند متعال است.
دستی که با آن بازی می کنند، پایی که با آن می دوند، چشمی که با آن می بینند، گوشی که با آن می شنوند و ... هم? اینها از نعمتها و در عین حال، امانتهای الهی هستند.
بشر فطرتاً خود را مدیون کسانی می داند که به او لطف و احسان        می کنند، پس خداوند که بالاترین و مهمترین احسانها را در حق بندگانش انجام داده، باید انسان، خود را همیشه مدیون او بداند.
پس به کودکان خود نیز، هم کار بدهید و هم تفهیم کنید که در عین کار و یا بازی و شیطنت، به یاد خدا باشند.
بازی و شیطنت برای کودکان یک شغل است.
نگویید وقتی خردسالان ما مشغول بازی و شیطنت هستند، کار لغو و بیهوده ای انجام می دهند، چنین نیست، 
بلکه بازی یک کار و یک شغل برای خردسالان است.
به کودکان خود بیاموزید که خداوند متعال این همه نعمت که به ما داده نگهداری برخی از آنها را به عهد? خودمان واگذار کرده است؛
مثلاً ضربان قلب، چرخش خوت در رگهای بدن، تنفس کردن و مانند اینها خود به خد و به امر خداوند انجام می گیرد، اما نظافت بدن و نگهداری از آن به عهد? خود ما واگذار شده است.
با ذکر مثالهای خوب و آموزنده، کودکان را به وظایفشان آشنا کنید، مثلاً بگویید اگر خدمتگزاران شهرداری، کیسه های زباله ها را جمع آوری نکنند و آنها را از شهر خارج نسازند، چندان نمی گذرد که بودی تعفن همه جا را اشغال، و فضای شهر را آلوده می کند و طبعاً منشأ ایجاد انواع امراض می گردد، پس با این حساب، ما نیز اگر بدن و فضای اطراف خود را تمیز و نظیف نکنیم قهراً گرفتار انواع بیماریهای آزار دهنده خواهیم شد؛

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


عبادت کودکان
همیشه برای کودکان خود از نعمتهای الهی سخن بگوید و به آنان تلقین کنید که همیشه به یاد خدا و نعمتهای او باشند.
اساساً کودکان وقتی به سن تمیز می رسند خودشان از همه چیز سووال می کنند.
وقتی والدین به نماز می ایستند سووال می کنند نماز چیست و برای چه نماز می خوانید؟
وقتی پاسخ داده می شود که نماز امر خداوند است و باید ادا کرد، فوری می پرسد خدا کیست؟
در این موقع باید با پاسخهای مناسب، از نظر اعتقادی، کودکانتان را بسازید.
عبادت کودکان همین است که دربار? اعتقادات، سووالات پی در پی     می کنند،
از همین سووالات خوب کودکان، باید نهایت استفاده را کرد و با زبان کودکی پاسخ مناسب داد و از همان خردسالی، کودکان را با خداوند آشنا نمود و طوری تربیت شوند که همیشه به یاد خدا باشند.
طبیعت کودکان، بازی و شیطنت است، و بعضاً ممکن است به کارهای لغو و بیهوده دست بزنند اما باید مراقب بود تا در حال بازی هم، ادب و نظم و نظافت را رعایت کنند.
کار لغو و بیهوده برای بزرگسالان بد است اما برای کودکن اجتناب ناپذیر است.
فقط انبیا و ائم? معصومین- علیه السلام- هستند که در کودکی نیز کارهای لغو و بیهوده از آنان سر نمی زند، اما غیر از انبیا و معصومین، کودکان دیگر، طبعاً بخشی از عمر خود را صرف کارهای لغو و بیهوده    می کنند، و اساساً رشد کودکان نیز در گرو همین بازیها و شیطنتها     می باشد.
اگر کودکان را سالم و صحیح بار بیاورید قهراً و خود به خود به فکر خداوند می افتد، برایاین که شناخت خداوند، امر فطری هر انسانی است.
انسان مثل چاه کن است، همان طور که یک چاه کن، در نهایت به آب می رسد، انسان نیز در نهایت به وجود خداوند گردن می نهد، و نسبت به او معرفت پیدا می کند.
فطرتاً کودکانی که به مرحل? تمیز می رسند، هر چیزی که اعجاب آنان را برانگیزد فوری می خواهند از حقیقت آن جویا شوند، 
وقتی در شب به ستاره های درخشان نظر می اندازند، فوری از حقیقت آنها سووال می کنند، 
وقتی خورشید و ماه را می بینند باز سووال می کنند و همین طور تا به خداوند معرفت پیدا می کنند و به ندای فطرت خود پاسخ مثبت        می دهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


برخورد قاطعانه
در تربیت کودکان، یکی از موارد مهمی که نباید آن را از نظر دور دانست این است که گاهی کودکان چیزهایی طلب می کنند و یا کارهایی انجام می دهند که والدین باید قاطعانه برخورد کرده و اجازه ندهند فرزندانشان به سوی فساد اخلاقی سوق داده شوند؛
مثلاً برخی از کودکان هنگام خروج از منزل یا مدرسه، دیر به منزل بر    می گردند در اینجا والدین باید فوری نسبت به این مساله حساسیت نشان بدهند، و حکمت دیر آمدن کودکانشان را جویا شوند؛
چون ممکن است با کودکانی دوست شده باشند که از اخلاق سالم و عقل کافی برخوردار نیستند و کم کم فرزندان شما را به تباهی و فساد اخلاقی بکشانند.
نحست باید به کودکانتان تذکر بدهید که بان آن شخص فاسد و آلوده دوستی خود را قطع کند، 
اگر کودک شما مقاومت کرد و گفت نه، من باید همچنان با او دوست باشم و دست از دوستی او بر نمی دارم، 
اینجاست که والدین نباید در برابر گریه و آه و زاری کودک نرمش نشان بدهند بلکه باید با کمال قاطعیت برخورد کرده و این رابط? دوستی مفسده انگیز را قطع کنند، 
مانند طبیبی که با قاطعیت، عضو فاسد را از بدن انسان قطع و جرّاحی می کند و به فریاد و نال? بیمار هیچ توجهی نمی کند.
ترحم و نرمش در برابر کودکان، خوب است اما نه در همه جا و در هم? موارد بلکه هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.
اگر شما امروز که فرزندانتان با یک عنصر فاسد رابطه برقرار کرد و عکس العملی نشان ندادید، فردا به دو عنصر فاسد دوست می شود، همین طور با سه، چهار، پنج و...
و سرانجام به جایی می رسد که دیگر شما باید دست روی دست بگذارید و نابودی فرزندانتان را تماشا کنید، 
مانند طبیبی که وقتی دید مریضش یک انگشتش فاسد و سیاه شده، آن را قطع نمی کند و همین طور صبر می کند تا این که سیاهی به سراسر بدن و نهایت به قلب می رسد و مریض را می کشد.
همان طور که یک طبیب ماهر، فوری عضو فاسد را جرّاحی می کند، والدین نیز فوری و قاطعانه باید رابط? رفیق فاسد را با فرزندانشان قطع کنند، و این حقیقتی است که قابل انکار نیست. 
خداوند متعال در نهاد هر انسانی، یک هدایت تکوینی به کار برده که این هدایت اجازه نمی دهد کودکان، خود به خود به سوی کارهای خلاف بروند اما اگر مشاهده شد که کودکی این هدایت فطری را زیر پا نهاده و به بیراهه می رود، در این صورت باید او را متوجه اشتباه خود کرد.
برای این که وقتی کودکی با کودک فاسدی دوست شد، کودکان خوب و سالم طبق همان هدایت تکوینی خود، با این کودکی که با کودک فاسدی دوست شده، فاصله می گیرند تا آلوده به فساد نشوند، وقتی آن کودک دید کودکان خوب همه از او جدا شده و فاصله گرفتند، احساس تنهایی می کند و همین عامل خوبی می شود تا خود را به دوستان فاسد بیشتر نزدیک کند و همین امر باعث می شود روز به روز بر دوستان فاسد او افزوده گردد و در نهایت، لحظه به لحظه در لجن زار فساد و تباهی، بیشتر غرق می شود.
در اینجا بر والدین است که یا دوستان فاسد را قیچی کنند و اگر نتوانستند کودک خود را از میان دوستان فاسد قیچی کنند، به هر ترتیبی که شده باید بین کودک خود و عناصر فاسد فاصله اندازند.
در این گونه موارد، ترحم و به کار بردن عاطفه و احساسات، هیچ موردی ندارد بلکه در عین احترام به شخصیت فرزند، باید قاطعانه برخورد کرد و کودک را از بیراهه رفتن نجات داد.

 

 

 

 

 

 

سطح آگاهی

یکی از مسایل بسیار مهم که والدین محترم نباید از آن غفلت کنند، بالا بردن سطح آگاهی کودکان است و یکی از شیوه های بالا بردن سطح معلومان کودکان به این است که شما هر چیز مهم را در نظر آنان مهم و هر چیز حقیر و کوچک را نیز در نظر آنان کوچک و حقیر جلوه دهید.
به عنوان مثال اگر ملاحظه کردید که فرزند شما چندان به امر نظافت اهمیتی نمی دهد، در اینجا وظیف? والدین است که نخست اهمیت فوق العاد? نظافت را به کودکان خود گوشزد نمایند، و عواقب خطرناک عدم پاکی و نظافت را نیز بیان کنند.
اگر کودک شما رعایت نظافت نکردند و یا به آن اهمیتی ندادند، این به خاطر این است که به اهمیت و ارزش «نظافت» واقف نیستند، مثلاً ممکن است کودکی در کنار جوی آبی که در خیابان است و به انواع آلودگیها آلوده است، بنشیند و مشغول شستن دست و صورت خود بشود، در اینجا فوراً باید ب این کودک گفت که از این کار خطرناک دست بردارد، و توضیح داد که استفاده کردن از فاضلاب آلوده و حاملِ انواع میکروبها مضّر و خطرناک، چه عواقب سویی را به دنبال دارد.
وقتی کودکان نسبت به مضّرات و مفاسد آبهای آلوده آگاهی پیدا کردند طبعاً مواظب خود هستند، و سعی می کنند خود را از آن دور نگه دارند.
اهمیت «نظافت» را به عنوان مثال یاد کردیم والاّ خود والدین محترم    می دانند که چیزهایی اهمیت دارد و مهم است و چه چیزهایی اهمیت ندارد؛
مثلاً به کودکان اهمیت رعایت ادب، اخلاق نیکو، درس خواندن، مطالع? کتابهای مفید، مناجات با خدا انجام فرائض دینی و امثال اینها نمایند، ممکن است کسی بگوید بچه ها اهمیت اینها را نمی فهمند و درک     نمی کنند اما باید بدانید که کودکان نیز مانند بزرگسالان به اهمیت هم? اینها پی می برند و انها را درک می کنند.
شما اگر موفق بشوید به کودکان خود اهمیت کارهای مثبت و خوب را تفهیم کنید به نحوی که آنان کاملاً به اهمیت آنها واقف شوند، خدمت بزرگی در حقشان کرده اید برای این که وقتی انسان از دوران خرسالی به اهمیت چیزی پی بُرد، طبعاً همان را در سنین بالا نیز رعایت می کند و به آن پایبند است؛
مثلاً وقتی که شما به کودکان خود اهمیت دنیا را گوشزد کردید و گفتید که انسان باید بیکار نباشد چون بیکاری منشأ آفات و مکافات فراوان است پس مشغول بودن به کار پسندیده و خوب، بسیار لازم و امری حتمی است برای این که اگر انسان در دنیا شغل مناسبی نداشته باشد، در گذران امور زندگی، دچار انواع مشکلات جدّی خواهد شد و ممکن است به افراد پست و فرومایه محتاج شود و در یک جمله: ممکن است اعتقادات و ایمانش نیز در معرض خطر قرار گیرد. وقتی اینها را برای کودکان خود بگویید مطمئن باشید که اثرات مثبت و خوبی خواهد داشت و نصایح و خیر خواهی هایتان بی اثر نخواهد ماند.
وقتی به کودکان، اهمیت دنیا و محسنّات و استقلال اقتصادی را گوشزد نمودید، حتماً توجه آنان را به اهمیت امر آخرت نیز معطوف دارید، یعنی اهمیت دنیا حتماً باید با اهمیت آخرت توأم باشد برای این که اگر انسان دنیایش آباد و خرّم شد و به استقلال اقتصادی دست یافت و خود را     بی نیاز دید، طبعاً طغیان خواهد کرد، و از صراط مستقیم خارج می شود، 
اما اگر در تمام مراحل زندگی، به تقوا و حلال و حرام نیز توجه داشت و توجه داشته باشد که تمام اموال او دارای حساب و کتاب است، قطعاً منحرف نخواهد شد و پای خود را از گلیم خود خارج نمی کند.
پرداختن به امر دنیا بدون توجه به آخرت، فاجعه آفرین و مفاسد آن از حدّ شمار بیرون است.

 

 

 

 

 

 


خطر ابتلاء
یکی از آفات بیکاری، «تنفر انسان از خویش» است، زیرا انسان بیکار، انسان طبیعی نیست بلکه انسانی است که با عقده ای بزرگ رو به رو است، دلش می خواهد خودش را نبیند و دربار? خودش اندیشه نکند و یا بکلی خود را فراموش نماید.
انسان وقتی از کسی متنفر باشد دوست دارد با طرف خود هرگز رو به رو نشود لذا هر کجا او را ببیند تلاش می کند که به نحوی خود را از او دور نماید، به منزل او نمی رود و به اجاز? ورود به خانه اش را نمی دهد، در مجالس و محافل، از او فاصله می گیرد و خلاصه همیشه سعی می کند که با طرف خود رو به رو نشود.
اما سووال این است که وقتی انسان از خودش متنفر شد چه باید بکند؟ به کجا بگریزد؟ و چگونه از خود فاصله بگیرد؟ آیا ممکن است انسان به خودش قهر کند؟
وقتی به انسان حالت تنفر دست داد، طبعاً سعی می کند به نحوی خود را از این معضل نجات بخشد و تها راه نجات از این معضل، مشغول بودن به کار است، لذا برخی از مردم برای خود مطالعه را انتخاب می کنند و برخی به اعتیاد و مواد مخدّر پناه می برند، هم? اینها برای این است که انسان شکست خورده و ناکام، می خواهد به نحوی از حال خود خارج شود و خود را فراموش کند.
تا وقتی که انسان دچار مشکلات و گرفتاریهای متعدد است و قادر به حل آنها نیست و از این جهت رنج می برد، خطر مبتلا شدن به مواد مخّدر فراوان است.
البته مشکلات انسان متعدد است؛ برخی از کمبود مالی رنج می برند و بعضی از این که دیگران از او جلو افتاده اند، احساس حقارت می کنند، و برخی هم برای عوامل دیگر.
اما در مجموع،کار و تلاش، می تواند اکثر مشکلات انسان را برطرف سازد.
به نظر شما چرا وقتی یک شخص معتاد موفق می شود که اعتیاد را کنار بگذارد، دوباره معتاد می شود، و همان برنام? سابق خود را ادامه می دهد؟ علت آن این است که هنوز عوامل اعتیاد در او وجود دارد که عبارت از «بیکاری و تنفر از خویش» است.
اشخاص معتاد وقتی موفق به ترک اعتیاد می شوند همین که به خانه بر گردند، بچه ها دور او را می گیرند و می گویند سرنوشت ما چه می شود؟ همسرش می گوید تکلیف من چیست؟ من نمی توان از پس مخارج بچه ها در بیایم و همین طور دوباره عوامل ناراحتی یکی پس از دیگری به سراغش می آیند، و چون قادر به حلّ آنها نیست مجدداً به خود فراموشی و گریز از خود تمایل نشان می دهد و همین فکر باطل، او را وسوسه     می کند تا دوباره سراغ کارهای سابق خود که همان اعتیاد باشد، برود.
کار و تلاش مفید، برای انسان مانند آب برای درخت است؛
اگر به درختی آب ندهند، شاخه هایش کم کم قوت خود را از دست     می دهند و برگهایش پژمرده و بی رمق می شوند و از زیبایی و طراوت باز می ایستد.
اما درختی که از نعمت آب برخوردار است، روز به روز بر زیبایی و طراوت او افزوده می شود، 
انسانی که کار سالم و مفید می کند همیشه شاداب و خرّم است برای این که با همین کار کردن، مشکلات خود را یکی پس از دیگری حل می کند و جرأت پیدا می کند تا با مشکلات بزرگتر دست و پنجه نرم کند.
اساساً برخی از مردم افزون بر حل مشکلات خویش، به حلّ مشکلات مردم می پردازند و مایل هستند که به آنان پیشنهاد شود تا مشکلی را حل کنند، یعنی بغضی از مردم برای هر مشکلی که رخ دهد، برای آن، تدبیر و اندیشه ای دارند و اشخاصی که چنین هستند، کمتر گرفتار اعتیاد، مشروبات الکلی و فساد اخلاقی می شوند.
پس باید با این حساب، شما والدین محترم تلاش کنید تا کودکان شما با همتی بلند بزرگ بشوند و طوری تربیت شوند که وقتی مشکلات خود را حل می کنند، بتوانند مشکلات دیگران را نیز حلّ نمایند، نه این که حتی در محّل معضلات و مشکلات خود نیز فرو مانند که این سوء تربیت، اولین قدم شکست است.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 10:17 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخرین یادداشت در وبلاگ دفاع بلاگ خوش آمدید
به بخش نماز خوش آمدید
نماز
نماز
نماز
نماز//دومین جشنواره تبیان قم//
[عناوین آرشیوشده]